...بدون تن دادن به منطق گفتگوي عقلاني ِ انتقادي ، نمي توان مدعي پايبندي به مرام و مدارا و تساهل بود.
«راضي ام كه اگر لبانم در آخرين لحظات كلمه اي خشم
آلود يا دشنام آميز نسبت به قاتل متجاوز بيان كند ، نام مرا در رديف شيادان ثبت
كنند»
مهاتما گاندي
بسياري از ما ايرانيان ، با شنيدن يا خواندن اين جمله گاندي يا جملاتي مشابه از جانب بزرگاني چون او، در خصوص نوع مواجهه با آنچه و آنكه دشمن مي پنداريمش ، و فرو خوردن خشم و عدم خشونت با دشمن ، شايد بي اختيار در ذهن و ضميرمان اين بيت شاعر نغز گويمان حافظ بازگو شود.
آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
صرف نظر از هر نوع داوري ارزشي و فارغ از هرگونه قضاوت اخلاقي ، با ارجاع به واقعيت
هاي مسلم تاريخي، با اين حقيقت روبرو مي شويم كه خصوصيات و ويژگي هايي مانند :
مدارا ، رواداري و تساهل به عنوان پاره اي از مبنايي ترين عناصر و اجزا فرهنگ و
تمدن ملي و باستاني ايرانيان ، راز و رمز اصلي علل ماندگاري و دير پايي اين فرهنگ و
تمدن از دير باز تا امروز بوده است.
فرهنگ ايراني با اتكا به ويژگي ها و خصوصيات مذكور ، در عين استمرار بقا و تداوم
حيات ، آنچنان بر غنا و ژرفاي خود افزوده است كه در طول سده ها و هزاره هاي گذشته
نه تنها در هيچ يك از فرهنگ ها و تمدن هاي مجاور و حتي مهاجم هضم نشده و مستحيل
نگرديده است ، بلكه بر عكس فرهنگ ها و تمدن هاي همسايه و يا مهاجم را در خود هضم و
تحت تأثير مؤلفه ها و مباني محكم خويش ديگر گونه كرده است . از همين روست كه مطالعه
و بررسي فرهنگ و تمدن ايراني براي اكثريت قريب به اتفاق پژوهش گران و شرق شناسان
عالم بسيار پر جذبه و شوق انگيز مي نمايد.
يكي از اين پژوهشگران «كنت دو گو بينو» ، سفير فرانسه در ايران در نيمه دوم سده
نوزد هم است . او چنان شيفته و دلبسته ايران شده بود كه مي گويد « مي دانم كه امروز
حوادثي در ايران مي گذرد و فساد در اين كشور گسترش يافته است، ولي ايران همچنان
ايران است .جزء بهترين و پاك ترين كشورهاي روي زمين است . در هيچ جاي ديگر جهان نمي
توان تا اين اندازه از زندگي لذت برد و تا اين اندازه شاد بود. آنگاه كه در آنجا
زندگي كرده باشيد دوست داريد بر آنجا باز گرديد و آنگاه كه در آنجا باشيد بميريد. »
او در جاي ديگر به شرح گفتگوي خود با روشنفكران ايراني تحصيل كرده در فرانسه مي
پردازد و ميگويد: « اين ايرانيان تحصيل كرده به خوبي توانسته بودند انديشه هاي غربي
را به رنگ ايراني در آورند و از تركيب آنها با انديشه هاي خود انديشه هاي نويني
بسازند». در واقع اين همان ويژگي فرهنگي « مدارا پيشه گي و روا داري » ايراني در
سراسر تاريخ است كه بدون طرد و دفع انديشه هاي فرهنگ بيگانه با زدن نشان ايراني بر
آنها و تطبيق پذير ساختن آنها با محيط فرهنگ ايران، اين انديشه ها را خودي مي سازد
و به بخشي از فرهنگ ايراني تبديل مي نمايد.
اما دريغ كه طي سده ي اخير يعني از دوران پس از جنبش مشروطه به اين سو ، به ويژه در
دوره هاي منتهي به انقلاب سال ۵۷ در ايران و از آن زمان تا به امروز، مفهوم واژه اي
« مدارا » به مفهومي قلبِ واقعيت شده، تبديل گرديد. واژه ي مدارا را در عموم فرهنگ
هاي فارسي به معناي نرمي و ملاطفت كردن و يا با نرم خويي و حسن خلق با كسي رفتار
كردن بيان كرده اند. در زبان انگليسي نيز براي واژه مدارا معادلي چون tolerance و
براي واژه هاي هم رديف مدارا نظير روا داري و تساهل و تسامح معادل هايي مانند:
moderate ، lenient مي توان يافت.
اما متأسفانه در فرهنگ و ادبيات سياسي جامعه ايران به ويژه در دوران و سال هاي پيش
گفته تا امروز ، تحت تاثير گفتمان سياسي غالب كه گفتمان سياسي راديكال و افراطي
بوده است ، جز مواردي بسيار نادر و كمياب از اشخاص و جريان هاي سياسي ، به طور
عمومي و فراگير، واژه مدارا به نادرست به معناي سازش و خيانت تلقي شده و افراد و
جرياناتي كه در سلوك سياسي خويش بر مدار مدارا عمل و رفتار كرده اند سازشكار و خائن
قلمداد شده اند. درست بر خلاف فرهنگ هاي سياسي مذكور در ايران كه مفهوم سازش و
توافق و سازگاري و مصالحه كه همواره به غلط به خيانت ورزي مشتبه شده و مي شود و
داراي بار معنايي مذموم و نكوهيده است، در زبان و فرهنگ سياسي غرب مفاهيم و واژه
هاي نظيرcompatibility و compromise مفاهيمي پسنديده و تحسين بر انگيز و داري بار
معنايي مثبت است.
اگر با خويشتن خويش صادق بوده و نقد و انتقاد را بر مي تابيم و از به نقد كشيده شدن
بر آشفته نمي شويم ، اگر اهل عبرت گيري و پند آموزي از تاريخ و تجربيات تلخ و
ناگوار و پر هزينه پيشين هستيم ، اگر دغدغه ايران داريم و ناملايمات و نا بساماني
ها و پلشتي هاي گريبان گير ايران، زندگي را به كاممان تلخ كرده است ، بايد بپذيريم
كه بدون پيشه كردن مدارا و روا داري و تساهل نسبت به يكديگر ، دردهايمان درمان و
تلخ كامي هايمان شيرين نخواهد شد.
پذيرش اين امر به خصوص در ميان ايرانيان ساكن برون مرز با گرايش ها و سلايق و نگرش
ها و طرز فكرهاي مسلكي مرامي – سياسي گوناگون ، صد چندان ضروري تر مي نمايد چرا كه
در برون مرز بر خلاف آنكه به كرات واژه مدارا و تساهل و تسامح از جانب افراد و
محافل و گرايش هاي گوناگون بكار گرفته شده و همگان به آن دعوت مي شوند، در واقعيت
عيني، پايبندي عملي به موازين و اصول و آداب مدارا و رواداري كمتر ديده مي شود.
لازمه پايبندي عملي به موازين و اصول و آداب مداراپيشهگي پذيرش و به رسميت شناختن
حق دگر انديشي براي ديگران و حق اعلام و ابراز نظر مخالف و منتقد ديگران نسبت به
خويش است. تنها در صورت قبول اين حق و جايگزين كردن منطق گفتگوي عقلاني انتقادي به
جاي منطق گفتگوي مبتني حذف و ستيزه و كينه ورزي و دشنام گويي است كه سلوك عملي در
مسير مدارا پيشگي و رواداري ميسر خواهد شد . بدون تن دادن به منطق گفتگوي عقلاني ِ
انتقادي ، نمي توان مدعي پايبندي به مرام و مدارا و تساهل بود.
براي ادامه ي زيست بالنده و تعالي بخش در ايران امروز و براي ساختن ايراني آزاد و
آباد و سرافراز در فردايي روشن ، به سلوك مدارا پيشه گي و رواداري سخت نيازمنديم.
* سردبير نشريه توقيف شده نامه
حكومت از پايين
بيست عامل عقب ماندگى ايرانيان
چرا و چگونه عقب افتاديم
ملى شدن صنعت نفت
آخرين پيام به ملت ايران
اگر كودتاى ۲۸ مرداد رخ نميداد
تيپ كامياب كجاست؟
دكتر سحابى بدنبال چه بود؟
نوروز سامانه اى ازباورها
داد و ستد اسلام و مدرنيته
حلال و حرام
قيامتگاه عشق
مدارا پيشگى
زنان در پروژه شريعتى
رشد فزاينده فمينيسم اسلامى
خاورميانه و اختلافات مذهبى
مرزهاى بنيادگرائى
امام صادق پاسدار حرمت مخالفان
Copyright © 2008 MODARA.org. All rights reserved