متن حاضر كه برگردان آن از نظر خوانندگان ميگذرد، گزيده اي است از سخنراني سيد ولي رضا نصر فرزند سيد حسين نصر، فيلسوف و اسلامشناس ايرانيتبار مقيم آمريكا، كه در كميته روابط خارجي مجلس سناي آمريكا ايراد گرديده است. گفتني است ولی نصر از اساتید شاخص مسائل خاور میانه در غرب، استاد كنونی دانشگاه تافتز و از اعضای پژوهشكدة شورای روابط خارجی آمریكا می باشد
از سال ۲۰۰۳ اختلاف ميان شيعه و سني بهعنوان مشكل بزرگي در سياستهاي خاورميانه
بروز كرده و زمينه حضور سياست آمريكا در منطقه را به شدت تغيير داده است. خشونت
فرقهاي، ديگر تنها به عراق منحصر نميگردد، بلكه وسعت آن گسترش يافته و تحولات
منطقه را از خليجفارس گرفته تا لبنان تحتتاثير قرار ميدهد، بهطوري كه اختلافات
منطقه را پيچيدهتر كرده و چالشي جدي در سياست خارجي آمريكا بهوجود آورده است.
بررسي ميزان خطرات و مشكلات محسوس ناشي از اين تغيير، چالش پيش روي سياست خارجي
آمريكا در خاورميانه است. خشونت فرقهاي در عراق تلاش در جهت ايجاد كشوري پايدار را
بينتيجه ساخته است و در حال حاضر مهمترين خطر براي آينده اين كشور محسوب ميگردد.
بروز تنشهاي فرقهاي چالشهايي را پيش روي آمريكا قرار ميدهد:
۱- خشونت فرقهاي سرنوشت عراق را تعيين خواهد كرد و تاثير آن
را بر منافع آمريكا در خاورميانه نشان خواهد داد.
۲- فرقهگرايي نقش مهمي در تعيين وحدت منطقه و نحوه برخورد
گردانندگان دولتي و غيردولتي ايفا خواهد كرد. فرقهگرايي با ساير نگرانيهاي موجود
در منطقه نظير مساله اعراب و اسرائيل، اصلاحات سياسي و اقتصادي و حمايت از
سياستهاي آمريكا، بهويژه جنگ جهاني عليه تروريسم، در تعامل و رقابت خواهد بود.
اين مساله مديريت منافع آمريكا را پيچيده خواهد نمود.
۳- اختلاف فرقهاي روابط كشورهاي خاورميانه را تعيين خواهد
كرد، اما بروز اختلاف توسط گردانندگان غيردولتي - شبهنظاميان و سازمانهاي سياسي -
صورت ميگيرد. اين مساله سهم مهمي در بيثباتي منطقه خواهد داشت و موجب افزايش
خشونت خواهد گرديد.
۴- اختلاف فرقهاي، نيروي افراطساز است. شبهنظاميان شيعه و
سني بهمنظور توجيه كردن عملكرد خود، ناگزير به سمت عقايد افراطيتر روي ميآورند.
در عراق، بيشترين خشونت ضد شيعيان توسط تروريستاردني، ابومصعبالزرقاوي و نيروهاي
القاعدهاي وي صورت ميگيرد. محدوده فعاليتهاي روحانيون، سايتها و گروههاي مسلح
افراطي و حامي القاعده در جهان عرب و پاكستان، برخوردي ضد شيعي و خشونتآميز است.
فرقهگرايي انگيزهاي براي ايدئولوژي افراطي جهاد محسوب ميشود. خشونت فرقهاي در
ميان شيعيان عراق نيز تاثير مشابهي داشته است. اين مساله قدرت را در اين كشور به
دست نيروهاي افراطي مقتدا صدر و ارتش مهدي داده است. تصور مقابله آمريكا با
شبهنظاميان شيعه و ايران احتمالا موجب تشديد اين روند خواهد گرديد.
۵- جنبه فرقهاي سياستهاي منطقه ارتباط مستقيمي با افزايش
تنش در روابط ايران و آمريكا دارد. اختلاف ميان آمريكا - در كنار رژيمهاي سني عربي
كه با چالش ايران از منظر فرقهاي برخورد ميكنند - و ايران تنشهاي فرقهاي را
تشديد خواهد كرد و اين مساله را به اختلافات منطقهاي خواهد افزود. شيعيان اقليتي
حدود ۱۵ - ۱۰ درصد از جهان اسلام را به خود اختصاص دادهاند، اما بخش قابل توجهي از
آنها از لبنان تا پاكستان ساكن هستند - حدود ۱۵۰ ميليون نفر، حدود ۹۰ درصد از مردم
ايران، ۷۰ درصد از مردم بحرين، ۶۵ درصد از مردم عراق، ۴۰ درصد از مردم لبنان و شمار
قابل توجهي از ساكنان كشورهاي منطقه خليجفارس را شيعيان تشكيل ميدهند. با وجود
اينكه تعداد شيعيان زياد است، اما در خارج از ايران هرگز از قدرتي منسجم برخوردار
نبودهاند. در طول دوران حكومت صدام، عراق كشوري فرقهاي بود كه شيعيان آن همواره
مورد ظلم، ستم و خشونت قرار ميگرفتند. پس از جنگ نخست عراق در سال ۱۹۹۱، مناطق
كردنشين عراق از كنترل صدام خارج شد. جمعيت شيعيان در جنوب عراق كه تحت كنترل صدام
بود، بيشتر است و به حدود ۸۰ درصد ميرسد. پس از اين جنگ، شيعيان جنوب عراق شورش
كردند كه به طرز وحشيانهاي سركوب شد كه به كشته شدن ۳۰۰،۰۰۰ شيعه و فرار كردن
تعداد بيشماري به ايران منجر گرديد. از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ حكومت صدام با سركوب كردن
شيعيان همراه بود. فرقهگراييكه ما در عراق شاهد آن هستيم، ريشه در فرقهگرايي
اعمال شده توسط رژيم صدام دارد. حمله آمريكا و اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ اهميتي
نمادين براي خاورميانه داشت. اين جنگ به حكومت سنيمحور عراق پايان بخشيد و قدرت را
به شيعيان واگذار كرد كه اين نيز به نوبه خود به احياي مذهب تشيع در خاورميانه منجر
گرديد و تشيع به عنوان نيروي فرهنگي و سياسي، سياستهاي منطقه را شكل خواهد داد.
وضعيت عراق شيعيان را نه تنها به درخواست براي دريافت حقوق بيشتر تحريك كرده است،
بلكه موجب گرديده خود را از يك جامعه منطقهاي كه فراتر از مرزهاي كشوري است
بدانند. احياي مذهب تشيع وضعيت ايران را بهعنوان بزرگترين گرداننده اين مذهب مشخص
ساخته است. به همين دليل بود كه شيعيان عراق در آغاز از حكومت آمريكاييها استقبال
كردند آيت ا... علي سيستاني برجستهترين رهبر شيعيان، آنها را به پذيرش روند
سياسي ارايه شده از سوي آمريكا از طريق شركت در انتخابات و پيوستن به نيروهاي
امنيتي جديدالورود ترغيب كرد. با وجود اين، تغيير توازن قدرت با مقاومت مسلمانان
سني، ابتدا در عراق و سپس به شكلي فزاينده در كشورهاي عربي مواجه گرديد. سقوط قدرت
مسلمانان سني در عراق به تسلط برتري جويانه آنها برسياستهاي منطقهپايان بخشيده و
قدرت رژيمها و جوامع حاكم سني را كاهش داده است. اين مساله به ناديده گرفتن اهل
تسنن منجر گرديد كه در خشونت حملات شورشي در عراق از سال ۲۰۰۳، انتقاد از سياست
آمريكا در عراق از سوي كشورهاي دوست عربي و عدم تمايل به كمك براي تشكيل يك دولت
جديد شيعه محور در عراق و تمايلات ضد شيعي و ضد ايراني فزاينده در تبليغات جهاديون
افراطي منعكس ميشود. شورشي كه در طول دوسال نخست اشغال عراق پيش روي آمريكا قرار
داشت عمدتا از سوي اهل تسنن صورت ميگرفت. اين شورشها به اعتقاد اهل تسنن در مورد
تقدير قطعي آنها براي حكومت و بروز خشم براي از دست دادن قدرت در بغداد مربوط
ميگرديد. بدين ترتيب عدهاي از قبايل سني، مبارزان خارجي ، مكتب هاي افراطي ، حزب
بعث و افسران سني ارتش براساس اين عقيده كه اخراج سريع آمريكا به سقوط دولت فعلي و
بازگرداندن حكومت اهل تسنن منجر خواهد گرديد، مبارزهاي خشن بر ضد انتقال آمريكا و
جلوگيري از تثبيت قدرت شيعيان به راه انداختند. در دو سال نخست اشغال عراق، شيعيان
اين كشور با توجه به درخواست آيت الله سيستاني در مورد گرفتار شدن در دام جنگ
فرقهاي و اطمينان از شكست شورشها توسط نيروهاي آمريكايي در مقابل حملات شورشيان
به اهداف شيعي، احساسات خود را به شدت كنترل ميكردند اين وضعيت در سال ۲۰۰۶ تغيير
كرد و شيعيان به حملات تلافي جويانه روي آوردند. سخنان افراطي افرادي نظير مقتدا
صدر درخواست آيت الله سيستاني را براي حفظ ملايمت كنار زد. بروز دو تحول در تغيير
نگرش شيعيان تاثيرگذاشت:
۱- انفجار چند بمب در حرم مطهر شيعيان در سامرا در فوريه
۲۰۰۶، بمباران سامرا نقطه عطفي رواني براي شيعيان عراق بود. اين حادثه احساس امنيت
شيعيان را متزلزل كرد و سهولت برقراري صلح با اهل تسنن را زير سوال برد. اين حادثه
ترديدهايي نيز در اذهان شيعيان در مورد توانايي و تمايل آمريكا براي شكست شورشها
ايجاد كرد در حالي كه قابليتها و احساسات ضد شيعي خشونت آميز اين كشور انكار
ناپذير بود. بسياري از شيعيان عاقلانه بودن جلوگيري از حملات تلافي جويانه را زير
سوال بردند و معتقد بودند اين كار تنها موجب تحريك شورشيان گرديده است. اين ترديد
مسيري را براي شبه نظاميان شيعي گشود تا براي تامين امنيت جوامع شيعه و برقراري
توازن از طريق حمله به غير نظاميان سني وارد آن شوند. تاثير حادثه سامرا هرگز در
عراق التيام نيافت و بيگناهان زيادي را به چرخة خشونت باردرگيريهاي فرقهاي
كشاند. روند سياسي نتوانست درجهت بازگرداندن كشور به برقراري صلح وآشتي ميان
فرقههاكاري ازپيش برد.
۲- خشم شيعيان و واكنشآنها در مقابل بمبگذاري سامرا با
تغيير استراتژي آمريكا در عراق در جهت كنار نهادن شيعيان شدت گرفت و عدم اطمينان
آنها نسبت به آمريكا بيشتر شد. اين مساله به نوبه خود سبب كاهش نفوذ آمريكا در
سياستهاي شيعيان گرديد و در حال حاضر به پايينترين ميزان رسيده است و شمار
نيروهاي ضد آمريكايي مقتدا صدر و ارتش مهدي وي، كه با گسترش كنترل خود در بغداد و
جنوب عراق حملات خود را بر ضد مسلمانان سني افزايش داده است نيز بيشتر ميشود.
آمريكا اميدوار بود كه انتخابات سال ۲۰۰۵ مسير عراق را تغيير دهد. آمريكا اهل تسنن
را متقاعد كرده بود كه در انخابات شركت كنند و به دولت وحدت ملي بپيوندند و اميدوار
بود كه بدين وسيله شورشها را به پايان رساند ويا حداقل كاهش دهد، اما اين مساله
محقق نگرديد. واشنگتن با اميد به جلب حمايت سياست مداران سني به تدريج از شيعيان
فاصله گرفت. آمريكا شيعيان را در مورد مساله شبه نظاميان و عفو بعثيهاي سابق غير
مردمي تحت فشار قرار داد. شيعيان در مقابل اين خواستهها مقاومت كردند، به ويژه پس
از حادثه سامرا آنها اين مشكل بي ثباتي را بيش از شبه نظاميان خود احساس كردند.
آنها گفتند شبه نظاميان شيعي تنها نيروي امنيتي است كه از شيعيان در مقابل
بمبگذاري ها دفاع ميكند. شيعيان همچنين احساس كردند كه فشار آشكار آمريكا براي
تشكيل دولت وحدت ملي موجب حمايت از اهل تسنن و حتي بدتر از آن تشويق شورشها
ميگردد. با ادامه شورشها، از تضعيف راه حل آمريكا نگران بودند. اين مساله بيش از
پيش آنها را متقاعد ساخت كه به شبه نظاميان خود نياز دارند. اين مساله در استقبال
سرد آنها از حضور ۲۰،۰۰۰ نيروي اعلام شده از سوي دولت منعكس گرديد. سال ۲۰۰۶ نقطه
عطفي در روابط آمريكا و شيعيان بود. استراتژي آمريكا در اين سال تغييركرد و
عملياتهاي نظامي اين كشور در عوض مبارزه با شورشها به دستگيري شبه نظاميان شيعه
در جنگهاي فرقهاي بغداد متوجه گرديد. شيعيان متوجه شدند كه آمريكا به سمت
مسلمانان سني متمايل شده است و خواستههاي امنيتي اهل تسنن را بيش از شيعيان مورد
توجه قرار ميدهد اين مساله كه پس از نگراني گسترده جامعه شيعي به دنبال بمبگذاري
سامرا روي داد كمكي به حفظ موقعيت آمريكا نكرد. به طور ويژه در طول اين سال
استراتژي آمريكا براي فعاليت نزديكتر با مسلمانان سني شورشها را كاهش نداد
وبراساس برخي آمار ۸۰ درصد تلفات آمريكا در عراق در اين دوران بود و از شدت حمله به
اهداف شيعيان نيز نكاست. دست آورد اين استراتژي ترديد براي اعتماد به آمريكا بود
اين ترديدها به سود مقتدا صدر بود و ملايمت شيعيان را نسبت به آمريكا كاهش داد.
اكنون كاملا آشكار است كه شيعيان تمايلي براي تسليم كردن شبه نظاميان خود ندارند
زيرا معتقدند اين شبه نظاميان تنها پناهگاه قابل اطميناني هستند كه بدون تضمين
امنيتي آمريكا در مقابل حملات فرقهاي شورشيان از آنها حمايت ميكنند. اين مساله
بدين مفهوم است كه آمريكا از همكاري شيعيان براي مشكل شبه نظاميان درست پس از اين
كه در سركوب شورش ها موفقيت هايي بدست آوردهاند چشم پوشيميكند. تا زماني كه
شورش خطري براي شيعيان محسوب مي گردد، در مقابل خلع سلاح شبه نظاميان مقاوت
ميكنند. درصورت حمله مستقيم آمريكاييها به نيروهاي شيعه در عراق احتمالا افراط
سازي سياستهاي شيعيان شديدتر خواهد شد. اين مساله ميتواند موجب تحريك شورش شيعيان
در بغداد و جنوب عراق - پر جمعيت ترين بخش كشور -گردد كه چالش امنيتي بزرگتري را
پيش روي آمريكا خواهد داد و ميتواند نيروهاي آمريكايي را نابود سازد. در حال حاضر
آمريكا براي شكست شورشي كه با آن مواجه است، تحت فشار شديدي قرار دارد اما با خطر
بروز شورشي گستردهتر نيز روبرو است. مسايل گستردهتر منطقهاي افراطي شدن سياست
هاي شيعيان در عراق با تحولات ساير نقاط منطقه همراه شده است. آن چه پس از جنگ
لبنانآشكار گرديده اين است كه رقباي فرقهاي كه در آغاز در عراق با يكديگر
روبهرو بودند، اكنون براي مشخص كردن متحدان منطقهاي خود و نگرش هاي سياسي عموم
مردم بر سر اختلاف اعراب و اسرائيل با هم رقابت ميكنند. حزب الله و ايران ترجيح
ميدهند توجه منطقه را به مساله اعراب و اسرائيل جلب كنند و به عنوان حاميان
فلسطين، مورد پشتيباني قرار گيرند. با وجود اين، آنها در پيگيري اين دستور العمل
با مقاومت رژيمها و گروههاي افراطي سني كه ايران و مساله فرقهاي را مهم تر
ميدانند مواجه گرديدهاند. در اين شرايط تشديد درگيريفرقهاي در عراق و ابعاد
گسترده منطقهاي آن موجب گرديده است حزب الله و ايران به اميد منحرف ساختن توجه
عمومي از نقش سرنوشت سازي كه عراق در منطقه ايفا ميكند، به مبارزه خود بر ضد
اسرائيل شدت بخشند. همچنين سال ۲۰۰۶ تغييري اساسي در روابط ايران و آمريكا به همراه
داشت. در سال ۲۰۰۵ ايران رييس جمهوري تندرو را انتخاب كرد كه همزمان با افزايش
تنشها با آمريكا و اسرائيل موجب تحريك ايران در پيگيري برنامه هستهاي خود
گرديد.اين نگرش اطمينان بخش و تحريك آميز از تغيير در شرايط استراتژيك منطقه و
اعتقاد ايران به اين كه در مقايسه با سال ۲۰۰۳ از موقعيت مستحكم تري برخوردار است،
حاصل ميگردد. تغيير رژيم در افغانستان و عراق به سود ايران بوده است. سقوط طالبان
و رژيم صدام فضاي بيشتري را براي ايران فراهم آورد تا نفوذ خود را در منطقه به
اثبات رساند، و نابودي ارتش عراق مانع مهمي را كه پيش روي جاه طلبي و نفوذ ايران در
منطقه خليج فارس قرار داشت، از ميان برد. اشغال عراق، قدرت و اعتبار آمريكا را از
ميان برده و مبارزه با ايران را كه اكنون فرصت مناسبي براي گسترش منافع خود به دست
آورده را دشوارتر ساخته است. افزايش نفوذ ايران از احياي شيعه كه در اثر جنگ عراق
در منطقه خاورميانه شكل گرفته، ناشي شده است. در سه سال گذشته،دخالت ايران در
اوضاع عراق موجب برانگيختن خشم واشنگتن گرديده است. بسياري از مقامات، من جمله
اعضاي گروه مطالعه عراق، پيشنهاد دادهاند كه جلب همكاري ايران براي برقراري ثبات
در عراق بسيار مهم است و كسب موفقيت در اين زمينه ميتواند به موفقيت در برخورد با
مساله هستهاي منتهي گردد. عراق ميتواند نقطه آغاز باشد، زيرا ظاهرا منافع آمريكا
و ايران، در عراق حتي در شرايط كنوني در مورد مسايل مهم هماهنگ است:ايران (با ترس
از تشكيل دولت مستقل كرد) خواستار شكست و تجزيه عراق نيست و بروز جنگ داخلي در عراق
براي تهران نگران كننده است . ايران خواستار موفق شدن دولت شيعي در بغداد است و
مايل است كه شيعيان دست آوردهايي را كه از سال ۲۰۰۳ تاكنون به دست آوردهاند، تقويت
كنند. در واقع از سال ۲۰۰۳ تاكنون ايران از روند سياسي ارايه شده از سوي آمريكا در
عراق- برگزاري انتخابات، شكل گيري قانون اساسي و دولت-پشتيباني كرده است. احتمال
پذيرش مداخله ايران توسط آمريكا، به رغم مزاياي مثبتي كه براي عراق به همراه دارد،
بسيار بعيد به نظر رسيده و اكنون نيز به كلي از ميان رفته است.در حال حاضر سياست
آمريكا ظاهرا به سمت مقابله با ايران نه تنها در عراق بلكه در سراسر منطقه متمايل
ميشود. واشنگتن درصدد است از نفوذ ايران به عنوان عاملي مهم در حل و فصل مشكلات
متعدد منطقه بكاهد.سياستي كه بيش از عراق متوجه ايران گرديده است، به اختلافات
موجود در عراق و منطقه خاورميانه دامن خواهد زد، و بدين ترتيب دخالت آمريكا در
مسايل منطقه بيشتر خواهد شد و احتمالا تاثير معكوسي بر منافع آمريكا بر جاي خواهد
گذاشت.اين سياست از بقاياي استراتژي محدود سازي دهه ۸۰ و اوايل دهه ۹۰ است كه
آمريكا همسايگان ايران را به جلوگيري از گسترش انقلاب اين كشور فرا ميخواند. اگر
چه، در آن زمان، ايران ضعيف تر بود و محدود ساختن آن از طريق توان نظامي عراق و
توان ايدئولوژي افراطي طالبان و اهل تسنن جهت مقابله با نفوذ ايران شيعي صورت
ميگرفت. اما اكنون توان نظامي عراق ديگر مانعي محسوب نميشود. مقابله با ايران
احتمالا وضعيت عراق را وخيمتر خواهد ساخت، اما تاثير آن تنها به عراق محدود نخواهد
شد. اين وضعيت زمينههاي مختلفي را در بخش وسيعي از خاورميانه از افغانستان گرفته
تا خليجفارس، اراضي فلسطين و لبنان به شكلي ديگر در خارج از منطقه خاورميانه
تحتتاثير قرار خواهد داد. اين مساله موجب شعلهور شدن احساسات ضد آمريكايي در جهان
اسلام خواهد شد. هزينه اين درگيرياز آنچه امروز آمريكا در منطقه ميپردازد، تجاوز
خواهد كرد و در صورتي كه اين درگيريبه جنگ با ايران - كشوري كه بزرگتر و
پرجمعيتتر از عراق است - منتهي گردد، وضعيت وخيمتري پديد خواهد آمد. بروز درگيري
ايران را در دستيابي به تسليحات كشتار جمعي و ايجاد بيثباتي در خاورميانه مصممتر
خواهد كرد. اين مساله ميزان و شدت درگيريهايي را كه بر منافع آمريكا تاثير
ميگذارد افزايش خواهد داد و بهعلاوه دستاوردهايي را كه تاكنون از جنگ عليه
تروريسم به دست آمده است، از ميان خواهد برد. مساله هستهاي، نقش ايران در لبنان و
درگيريهاي فلسطين در عراق، زمينههاي جدي عدم توافق آمريكا و ايران است. با وجود
اينكه دخالت دادن ايران نميتواند به سهولت و سرعتي كه مدنظر آمريكا است صورت
گيرد، اما گسترش دخالت و تعهد ايران نسبت به نظم منطقه كه آمريكا در صدد ارتقاي آن
است بسيار سودمند است. در عراق، تلاش در جهت برقراري سازش سياسي كه از وسعت
خشونتهاي فرقهاي ميكاهد، ضروري است. هرج و مرج موجود در عراق، حاصل عدم وجود يك
روند سياسي معتبر و نقشه راه براي برقراري صلح فرقهاي و ساخت كشور است. اين
خشونتها با استفاده از ابزار نظامي كنترل نميشود، تنها يك طرح سياسي كه بتواند
طرفهاي درگير را به سمت مصالحه سوق دهد انگيزههاي خشونت را از ميان خواهد برد و
تحركات را تغيير خواهد داد. طرح وحدت ملي در اواخر سال ۲۰۰۵ مطرح گرديد و زماني به
عراقيها ارايه شد كه خشونتها، خصومت ميان دو طرف را تشديد نكرده بود و آمريكا با
رهبران شيعي و پيروان آنها همراهي بيشتري داشت. زمان اجراي اين طرح گذشته است و
اعمال فشار بر دولت عراق براي اجراي آن، اين واقعيت را تغيير نخواهد داد. اگر وحدت
ملي هنوز قابل دستيابي باشد، بايد با طرح جديدي ارايه گردد .منحصر كردن
سياستآمريكا در خاورميانه به محدود ساختن ايران، بيش از آن كه موجب كاهش درگيريها
شود. وسعت آن را گسترش خواهد داد. اين مساله همچنين بيش از آن كه سبب كاهش خطر
تروريست براي آمريكا، موجب افزايش آن خواهد شد. اعمال اين سياست مستلزم حضور
طولانيمدت آمريكا در خاورميانه است. در مقابل آمريكا بايد با ارايه راهحلهاي
سياسي به بحران فلسطين، لبنان، عراق و بنبستهستهاي ايران، تنشهاي موجود در
منطقهرا كاهش دهد. آمريكا نبايد تمامي اين درگيريها را به چالش سلطهطلبي ايران
مرتبط سازد و بروز درگيريگستردهتر با ايران را بهعنوان راهحلي براي رفع
چالشهاي مربوط به مساله فلسطين، لبنان و عراق تلقي كند. هيچ دو كشوري بيش از
آمريكا و ايران آينده خاورميانه را مورد اهميت قرار نميدهند. اهميت ثبات در روابط
ايران و آمريكا را در آينده خاورميانه بايد مورد تاكيد ويژهاي قرار داد. دخالت
دادن ايران پيش از بروز درگيري، واقعيترين فرصت را براي دستيابي به اين هدف فراهم
ميآورد. آمريكا بايد به منظور دلسرد كردن گردانندگان منطقه در استفاده از
فرقهگرايي بهعنوان ابزار سياست خارجي گامهايي بردارد. سرمايهگذاري روي افكار
فرقهاي و بهويژه سازمانهاي افراطي سني همانند القاعده كه ارتباط نزديكي با
ايدئولوژي و خشونت فرقهاي دارند نه تنها موجب تشديد درگيريها خواهد گرديد، بلكه
افراطگرايي را تقويت خواهد كرد كه به زيان منافع گستردهتر آمريكا در منطقه است.
* منبع:
http:// www.cfr.org
حكومت از پايين
بيست عامل عقب ماندگى ايرانيان
چرا و چگونه عقب افتاديم
ملى شدن صنعت نفت
آخرين پيام به ملت ايران
اگر كودتاى ۲۸ مرداد رخ نميداد
تيپ كامياب كجاست؟
دكتر سحابى بدنبال چه بود؟
نوروز سامانه اى ازباورها
داد و ستد اسلام و مدرنيته
حلال و حرام
قيامتگاه عشق
مدارا پيشگى
زنان در پروژه شريعتى
رشد فزاينده فمينيسم اسلامى
خاورميانه و اختلافات مذهبى
مرزهاى بنيادگرائى
امام صادق پاسدار حرمت مخالفان
Copyright © 2008 MODARA.org. All rights reserved