MODARA, September 2008
شهريور ۱۳۸۷ سال اول شماره ۲

پيمان ملاذ

يادداشت سردبير


پيمان ملاذ


هويت از جمله مفاهیمی است که تعریفی مشترک برای آن وجود ندارد. در یک تعریف کلی می توان هویت را چیستی شخصیت فردی، قومی و جمعی آدمیان دانست و در یک تقسیم بندی کلی می توان هویت فردی و هویت ملی و در عصر گیتی گرائی (globalization) هویت جهانی را از شاخصه‌های وجودی هر فرد دانست. هویت اجتماعی یعنی درک ما از اين مطلب که چه کسی هستیم و دیگران کیستند و از طرف دیگر دیگران از خود چه درکی دارند.

مسائلی چون چگونگی تکوین هویت ملی در ایران، سابقه و قدمت تاریخی آن، عوامل شکل دهندۀ هویت ملی ایرانی ,تاثیر مدرنیته و روند جهانی سازی بر ساختار و نگرش ما نسبت به هویت ملی خود و چگونگی بازسازی هویت ایرانی در اجتماعات ایرانی خارج از کشور از جمله مباحثی است که در سالیان اخیر محل بحث و گفتگوی بسیاری میان اندیشمندان و صاحبنظران بوده است.حجم زیاد مقالات و مباحث مطرح شده نشان از پیدایش بحران هویت در میان ما ایرانیان دارد، بحران هویت وقتی شکل می گیرد که نوعی تعارض و ناسازگاری میان عناصر و عوامل تشکیل دهندۀ هویت و تلاقی و تقابل دو یا چند فرهنگ در درون انسان و جامعه رخ می‌دهد؛ از جمله عوامل بروز این ناسازگاری هویتی می توان از تغییر و تحولات سیاسی شدید در صد سال اخیرِ تاریخ ایران ، خیل عظیم و رو به گسترش ایرانیان مهاجر و اصطکاک فرهنگی در جامعه میزبان، و از همه مهمتر ایجاد دو قطبی های کاذب هویتی بنا بر انگیزه های سیاسی میان ملیت و مذهب و یا ملیت و هویت قومی نام برد.

هويّت ملّي، که بر پايه رويارويي"م" با "ديگران" بنياد مي‌گيرد، هم مي تواند نيرويي سازنده باشد و هم به نيرويي ويرانگر بدل شود. احساس هويّت ملّي اگر درحد معقول و معتدل قرار گيرد مي‌تواند نيرويي براي تفاهم و يگانگي ملي و احياي مواريث شايستة فرهنگي و استقرار آزادي و استقلال و دمكراسي باشد، و بالعكس، اگر به قلمرو تعصبات كوركورانة ملي، قومي و نژادي وارد شود به نيروئي ويرانگر و زايندة دشمني و ستيزه‌جوئي بدل خواهد شد. بدينگونه پايبندي به هويت ملي و فرهنگي نه بالنفسه مثبت است و نه منفي، بلكه پديده‌اي است كه چهره‌هاي گوناگون دارد.(۱)

هر چند ایرانشناس ایتالیائی، جراردو نولی (۲) در تحقیقات خود نشان می دهد که هویت ایرانی در زمان ساسانیان تکوین یافت، ولی آنچه ما امروزه به نام هویت ملی می شناسیم، مفهومی جدید بر پایه تشکیل ملت - دولتهای سیاسی (Nation-State) در قرن نوزدهم اروپاست، لذا دقیقتر خواهد بود اگر از مفهوم تاريخي "هويّت ايراني"، که در دوران ساسانيان ابداع شده بود، در دوران اسلامي پايدار ماند و در عصر صفوي تولّدي ديگر يافت و درعصر جديد به صورت "هويّت ملّي ايراني" متجلّي گرديد نام ببریم. البته درباره عناصر اصلی هویت­‌ساز جامعه ایرانی اختلاف­ نظرهایی وجود دارد برخی از محققان زبان فارسی و برخی دیگر تاریخ و اسطوره های مشترک را بنیادی‌ترین مؤلفه هویت ایرانی می‌دانند عده‌­ای دیگر بر مذهب تشیع به­‌طور خاص تأکید کرده­‌اند. بسیاری نیز به تأثیر «تجدد» و نوگرایی در شکل‌گیری هویت امروز ایرانیان اشاره کرده­‌اند. آنچه مسلم است هویت ملی امری تاریخی است که بر مبنای زمان دگرگون می شود و امری طبیعی، ثابت و مقدر نیست. ایران به دلیل قرار گرفتن در موقعیت جغرافیائی خاص همواره در برخوردگاه تمدنها و جریانهای فکری گوناگون واقع بوده که این امر نوعی انعطاف پذیری چشمگیر در روح ایرانی پدید آورده است.هویت ملی ایرانی مجموعه ای است همگون و همساز از معنویت نهفته در دین اسلام، نمادها، اسطوره ها و تاریخ و زبان مشترک.چنان كه سید حسین نصر، فیلسوف سنت گرای ایرانی در مقدمه کتاب "ایران، پل فیروزه" چنین تعریف می کند: «... به عبارتی می‌توان ایران و فرهنگ شکوهمند آن را پل فیروزه خواند، پلی که نه تنها شرق را به غرب مرتبط ساخته و می‌سازد بلکه جهان مادی را به عالم معنوی و دنیای فانی را به دار بقا و خاک تیره را به آسمان بلند فیروزه‌گونی که هم رنگ فیروزه آن گوهر پر بها و معروف این سرزمین است، متصل می‌سازد.» هویت ایرانی همواره در طول تاریخ هویتی متکثر بوده است و به نظر می رسد رمز بالندگی آن نیز در همین نكته نهفته است. در روزگار تازه به تعریفی دوباره و متکثر از هویت ایرانی نیازمندیم تعریفی که پاسخگوی مسائل امروز جامعۀ ایران باشد وعدالت قومی، مدنی ، جنسی و ایرانیان ساكن در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران(Diaspora) را نیزشامل شود.

******


حجم وسیعی از شمارۀ جدید مدارا به بحث هویت می پردازد؛ هویت جهانی ، ملی و فردی.در بخش دغدغه های ملی، رامین جهانبگلو هویت ایرانی در روزگار جدید را متشکل ازسه ساحت ایرانی بودن، اسلامیت و مدرن بودن می داند و گفتگوی مدام و سازنده میان این سه ساحت هویتی و گفتگوی مدام میان میراث ایرانی و میراث جهانی را به عنوان ضامن تداوم هویت ایرانی مطرح می کند. محمد جواد غلامرضا کاشی ، به این سوال اساسی می پردازد که ایرانی بودن در عصر مدرن به چه معناست ؟ و در پاسخ به این سوال نویسنده ایرانی شدن مدرن ما را دچار یک تعارض درونی می داند که از سوئی در فرايند شكل گيري دولت شبه مدرن در ايران و از سوي ديگر در منطق گسيخته زندگي روزمره مدرن ما متبلور است. در ادامه مقاله ای از داریوش آشوری برگزیده‌ایم که نگاهی دارد تاریخی به پروژه ملت سازی و نگاهی آسیب شناسانه به رویکرد حاکمیتِ سیاسی قبل و بعد از انقلاب به مقولۀ هویت ملی.

"ایرانیان مهاجر در آمریک" عنوان مصاحبه ای است برگرفته از سایت جامعه شناسی ایران با علی اکبر مهدی، استاد دانشگاه اوهایو، که به بررسی آماری و جامعه شناختی ایرانیان مقیم در آمریکا می پردازد و در سه شمارۀ متوالی در مدارا بازچاپ می شود. "آسیب شناسی فرهنگ سیاسی ایران" عنوان مطلبی است برگرفته از کتابی به همین عنوان از محمود سریع القلم، استاد برجستۀ روابط بین الملل در تهران، که بر مبنای یک پژوهش آماری به رفتار شناسی فرهنگ سیاسی ایران نگاهی انتقادی دارد. محمد علی اسلامی ندوشن ، استاد ممتاز ادبیات در دانشگاه تهران، در مصاحبه ای کوتاه و برگرفته از تارنمای اینترنی ایشان از نگاه خود به ایران می گوید و از رهاوردهای فرهنگ ایران برای جهانِ امروز. در مصاحبۀ کوتاه دیگری (انجام گرفته توسط محمد تاج دولتی از رادیو زمانه) محمد توکلی طرقی، استاد دانشگاه تورنتو، از دیدی نو به بحث سنت و تجدد در ایران می پردازد و سنتی شدن را به عنوان یکی از جلوه های تجدد مطرح می کند.

در بخش دغدغه های وجودی، نگاهی داریم به مبحث هویت فردی و معنوی. مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق و استاد دانشگاه تهران ، در متن گفتاری با عنوان "هویت ایستا، هویت پوی" با نگاهی به میراث عرفان و تصوف به راهکارهائی برای نحوه اعتلای هویت انسانی و فردی اشاره می کند.

محمد محمدی گرگانی، استاد حقوق دانشگاه علامه طباطبائی و از جمله فعالان ملی-مذهبی، در مطلبی با عنوان "منِ جاودان" تنها راه شکل گیری و تعالی وجود معنوی فرد را پروراندن "منِ" خلاق و آفرینشگر درونی و رهائی از جبرهای تاریخی و طبیعی و عادات محیطی و فرهنگی می داند.

"مولانا و تجربه وجودی غربت" عنوان مقاله‌ای است از آرش نراقی که به نقش غربت و دور افتادگی از "خانه" و احساس عمیق موقعیت بیگانگی در شکل گیری شخصیت و تجربه معنویِ مولانا می پردازد.

بخش دیدگاهِ جهانی که به مسائل مبتلابه جهان و هویت و مسئولیتِ مشترکِ جهانی انسانها به این زیستگاه مشترک می پردازد، محملی است برای عبدالعلی بازرگان که در مقاله‌ای سیر تحول مدارا در دهکدۀ کوچک جهانی را مورد ارزیابی قرار دهد و با تاکید بر ضرورت مدارا و همبستگی میان دینداران ،در چشم اندازی کلی مدارا و همزیستی مسالمت آمیز در جوامع بشری را رو به رشد و حاکی از میل به تمرکز و همگرائی جهانی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ بداند.

مجید تهرانیان در مقالۀ "گفتمان قومی و بی نظمی نوین جهان" به بررسی موشکافانۀ پنج روند کلان جهان گرائی، منطقه گرائی، ملی گرائی، محلی گرائی و معنویت گرائی همت می‌گمارد و َاين كه جهان در حال کشف مفهوم جدیدی از یگانگی و نیازمند اخلاقیات جدیدی در زمینۀ مسولیت اجتماعی است.در ادامه ترجمۀ مقاله‌ای از پیتر سینگر، فیلسوف اخلاق استرالیائی، ارائه شده است که با استدلالی ساده و در عین حال تأثیرگذار به مسئولیت فرد فرد ما در قبال بحران فقر جهانی اشاره می کند.

در بخش نظر و اندیشه مطلبی از سید حسین نصر عرضه شده است که نگاهی دارد به سیر تاریخی و نقش ادیان و بالاخص اسلام در غرب جدید.

رضا علیجانی پس از توضیحی دربارۀ چهار چالش بین انسان معاصر و متون مقدس تبیین شش رویکرد متفاوت نسبت به متون مقدس، شیوۀ پیشنهادی خود (رویکرد الهامی-تاریخی) را بسط و شرح می دهد.

علی محمد ایزدی به علل تاریخی افول علم ورزی و صعود و نزول خرد گرائی را در جهان اسلام می پردازد و گسترش آئین مدرسی، جعل حدیث و افول تجربه گرائی و خرد گرائی از جمله عوال موثر در در این روند می داند.

"مدارا در خانواده" عنوان مطلبی است از زهرا بازرگان، استاد روانشناسی در دانشگاه تهران که اهمیت و لزوم مدارا در خانواده را خاطر نشان می کند و اثرات مثبت آن در تربیت کودکان را بر می شمرد.

همچنان که در شمارۀ نخست تاکید کردیم، مدارا می کوشد پلی باشد فرهنگی میان ایرانیان خارج از کشور و محلی برای گفتگو و تضارب آراء پیرامون مسائل فرهنگی و اجتماعی. بی تردید كار ما كمی و كاستی های فراوانی دارد و بی‌صبرانه در انتظار پیشنهادات، نظریات و انتقادات و همچنین مقالات و پژوهشهای شما هستیم و معتقدیم كسی جز شما بار این نشریه را به مقصد نمی رساند.
 

پيمان ملاذ
مرداد ۱۳۸۷


1) Ahmad Ashraf , Iran Nameh ,Volume XII

2) The Idea of Iran: An Essay on Its Origin", by Gherardo Gnoli,1989